رساله gl/l (11)
رساله gl/l (11)
در ورای باغستانهای سرسبز مرکز شهر نطنز مناره ای سربفلک کشیده، و گنبدی هرمی شکل در کنار آن توجه هر تازه واردی را به
این مجموعه که شامل شبستان هشت ضلعی گنبددار مسجد (دارای بخشهای گوناگون) – آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد – سردر خانقاه و مناره مرتفعی است به استثنای شبستان گنبددار که از بناهای دوره دیلمی است، بقیه مربوط به دوره ایلخانیان مغول می باشند که در فاصله سالهای 704 تا 725 هجری قمری بنا گردیده است.
شمال و جنوب و مغرب این مجموعه را کوچه های باریکی فرا گرفته که در سمت جنوب وسعت بیشتری پیدا کرده و به صورت میدانی کوچک درآمده است. به گفته دونالد ویلبر «ترکیب رنگهای روشن تزئینات خارجی ابنیه در مقابل درخت کهنسالی که بر آنها سایه افکنده و رنگهای مختلف کوهستان، منظره جالب توجهی بوجود آورده که شخص را به یاد نقاشیهای مینیاتور ایرانی می اندازد.
همان گونه که اشاره شد قسمتهایی از این مجموعه مورد دستبرد قرار گرفته است، و از آن جایی که از وضع نخستین آن اطلاع چندانی در دست نیست نخست دو نوشته را که مربوط به سالهای 1294 و 1316 هجری قمری و حاوی اطلاعات نسبتاً مهمی در باره این مجموعه است نقل و سپس شرح تفصیلی بناها آورده خواهد شد.
اول-در مجموعه ناصری نسخه خطی پس از آوردن شرح در باره اوضاع طبیعی و جغرافیایی قصبه نطنز از مسجد جمعه چنین یاد کرده اسن:
«از آثار قدیم مسجدی دارد شهره به مسجد جامع، در دالان مسجد مناری ساخته شده که در اغلب از شهرهای ایران چنین مناری ساخته نشده.
در مسجد دروازه ای ساخته اند (منظور سر خانقاه است) از آجر و کاشی قدیم که چنین کاشی دیده نشده و تاریخ آن هشتصد سال است و در آن مسجد محراب بیت المقدس که آن محراب از آجر کاشی است و آن مسجد و منار از بناهای شیخ عبدالصمد مرحوم است که بقعه خود مرحوم شیخ عبدالصمد در دالان مسجد پهلوی منار است. آجرهای کاشی زیاد داشت که اغلب آن را برده اند چیزی که باقی مانده است محرابی در آن بقعه است که هرگاه یکی از آجرهای آن گیر بیاید در اصفهان بیست تومان متجاوز میخرند.»
در مورد نوشته های این مورخ ناگزیر از ذکر چند نکته می باشد:
1-تاریخ دروازه (سردر خانقاه) را 800 سال نوشته و حال آنکه به سال 1294 هجری قمری 578 سال از تاریخ ساخت آن می گذشته است.
2-از محراب کاشی مسجد که به سو.ی بیت المقدس بوده یاد نموده. این محراب که به احتمال قریب به یقین در شبستان هشت ضلعی گنبددار بوده امروزه اثری از آن مشاهده نمی گردد.
3-مسجد و منار را از بناهای مرحوم شیخ عبدالصمد دانسته که سخن را بدون توجه به نوشته های موجود صرفاً به استناد گفته مردم که امروزه نیز در پاسخ پرسش از بانی بنا، همین جواب را می دهند، اظهار داشته است.
4-بسیاری از کاشیهای ازاره آرامگاه شیخ عبدالصمد قبل از سال 1294 ربوده شده و بقیه آن نیز طی سالهای بعد مورد دستبرد قرار گرفته است.
5-محراب کاشی آرامگاه شیخ عبدالصمد در سال 1294 بجای خود باقی بوده و سرقت این اثر کم نظیر مربوط به بعد از آن تاریخ است. با توجه به قیمتی که برای هر خشت آن در صد و اندی سال پیش تعیین نموده از یک طرف و جو آن زمان از نظر بی سر و سامانی مردم و گرفتاریهای بی حد و حصر آنان در اثر هرج و مرج کشور و تاخت و تاز اشرار و تاراج هستی مردم، سرنوشت اسف بار این محراب که همانا سرقت آن به دست ایادی بیگانه باشد امری غیرقابل اجتناب بوده است.
دوم-در سفرنامه تهران به شیراز نظام الملک نیز شرحی در باره این مجموعه مندرج است که نسبت به نوشته تحصیلدار اصفهانی مفصلتر می باشد.
نظام الملک و همراهان روز 12 شوال 1316 هجری قمری با کالسکه از تهرانم حرکت و پس از پانزده روز مسافرت روز جمعه 27 سوال به ده آباد نخستین آبادی نطنز (واقع در مسیر جاده آن زمان) وارد می شوند و از آنجا به خالد آباد و باد مب روند صبح شنبه 28 شوال از باد به خفر آمده که راه خود را به سوی طرق ادامه دهند، نظام الملک در خفر تصمیم می گیرد که از شهر نطنز بازدید نماید اینک دنباله مطلب عیناً از نوشته های منشی نظام الملک نقل می گردد:
«اجنمالاً اینکه بعد از صرف نهار و چای و فریضه حضرت آقایی مصمم رفتن بخود نطنز شدند که چهار به غروب مانده بروند و انشاءالله تعالی قبل از غروب مراجعت نمایند.
در ساعت مقرر حضرت آقایی سوار شدند و اغلب از همراهان نیز سوار شدند از طرف دست راست خفر از راه جاریان و مزرعه قطیب (منظور مزرعه خطیر است: نگارنده) به نطنز تشریف بردند.
به قدری این خط راه به واسطه اشجار و انهار و زراعت گندم و جو سبز و خرم بود که حقیقتاً انسان از دیدنش محظوظ می شد.
تقریباً ده روز به نوروز مانده است بادامهای این دهات نزدیک بود که شکوفه شا باز شود محل زراعت از یک چارک متجاوز بالا آمده بود از مزرعه قطیب گذشته وارد شدند. زن و مرد تماماً در کوچه و روی بامها به تماشا آمده بودند نزدیک به مسجد که رسیدند جناب ناظم الاطباء و چند نفر دیگر از سادات که اسامی آنها از قرار ذیل است به استقبال آمدند:
آقا سید محمدرضا تاجری، میرزا سید احمد تاجر، میرزااسدالله کدخدای قصبه نطنز، میرزا سید حسین تاجر، میرزا ابوالحسن تاجر، آقا میرزا سید علی پسر مرحوم امام جمعه برادر امام جمعه حالیه.
درب مسجد جامع که رسیدند چون مسجد از بناهای عتیقه بود به جهت ملاحظه خطوط کتیبه بیرون مسجد که به خط ثلث بود و خطوطی که در داخل مسجد بود پیاده شدند. منار بسیار ممتازی که نظیر آن تا کنون دیده نشده و قدری خرابی در آن منار به هم رسیده بود، متصل به مسجد بنا کرده بودند که این شرح در کتیبه بیرون سر درب نوشته شده بود. در وسط طاقنمای طرف دست راست بقعه به خط نسخ لایقربی نوشته بود امیرکبیر جلال الدین عبدالله اعزه الله در زیر همان کتیبه به همان طریق فوق مرقوم بمساعی عبدالصمد صدالمعظم کمال الدین محمد جزاءالله خیرا.
در کتیبه داخل مسجد یعنی محلی که در مقابل آنجا امامت می کنند سوره مبارکه جمعه به خط ثلث با نهایت امتیاز نوشته شده بود این خط را از گچ برجسته درآورده بودند.
در محل امامت و اطراف محراب کاشیهای خیلی ممتاز داشته است که همه را کنده و فروخته اند مختصری از خطوط آن که آیات قرآنی بود باقی بود که نهایت امتیاز را داشت واقعاً خیلی اسباب تاسف بود که چرا چنین آثاری که از صنایع قدیمه ایران و آثار بزرگ است همت در انهدام آن گماشته اند.
بهر حال بقعه ای نیز در یک مسجد بود که آن بقعه نیز کتیبه ممتازی به خط ثلث با نهایت امتیاز از گچ برجسته درآورده بودند و زمینه آن را گچ بری بسیار ممتازی کرده بودند که هیچ طرف مشابهت به گچ بری حالیه نداشت. چهار طرف آن طاقها که در بقعه بود از ساروج شکل ستون به وضع خیلی ممتلز مشبک ساخته بودند که سرهای ستون خیلی به قبه های فولادی که در علمها نصب می کنند شبیه بود.
مرقدی هم از مرحوم شیخ عبدالصمد که از اجله عرفا بود ملاحظه شد که اطراف آن ضریح چوبی بود و سنگ مزار شیخ را در دیوار نصب کرده بودند که در سال 973 وفات کرده بود. فاتحه خوانده از آنجا بیرون آمدیم و سوار شده به راه افتادیم.»
همان گونه که ملاحظه شد نوشته های منشی نظام الملک حاوی اطلاعات بیشتر و مستندتری می باشد که به بررسی آن یم پردازیم.
1-در نقل مندرجات کتیبه مناره چند اشتباه جزئی به چشم می خورد.
2-نوشته های متن یکی از لوحه های موجود در داخل طاقنمای کتیبه کمربندی مناره در اثر ریختگی ناخوانا شده و حال آنکه در نوشته مورد بحث متن کامل آن «بمساعی عبدالصمد صدرالعظم کمال الدین محمد جزاءالله خیرا» درج گردیده است.
3-از کتیبه داخل مسجد شامل سوره جمعه که به خط ثلث برجسته گچ بری شده بوده است امروز بخشی از آن ریخته و به هنگام تعمیر نتوانسته اند که آن را به صورت اولیه درآورند.
4-سخن از محراب کاشی و کندن و فروختن کاشیهای آن دارد و اینکه تا آن زمان مختصری از کاشیهای محراب که حاوی خطوط قرآنی بوده باقی بوده که متاسفانه در زمان حاضر اثری از محراب کاشی دیده نمی شود فقط در تعمیرات اساسی اخیر شبستان سه قطعه کاشی نوشته بدست آمد که احتمالاً مربوط به همان محراب کاشی می باشد.
5-نویسنده به هنگام اشاره به کتیبه گچ بری بقعه شیخ عبدالصمد از محراب بقعه که تا سال 1294 هجری باقی مانده بوده سخن به میان نیاورده است. حال آنکه با دیدن اندکی از کاشیهای محراب داخل مسجد از محراب آن یاد نموده است. این سکوت می تواند دلیلی بر نبودن محراب کاشی بقعه شیخ عبدالصمد در سال 1316 هجری قمری بوده باشد.
6-از سنگ مزار شیخ که در دیوار نصب شده یاد نموده که اکنون چنین سنگی وجود ندارد و سنگ موجود در قسمت بالای سر قبر نصب شده که حاوی صلوات چهارده معصوم و تاریخ 1045 هجری قمری است.
7-سال وفات شیخ را که 973 ذکر نموده صحیح نیست زیرا در کتیبه گچی بقعه اولاً کلمه مزار….. عبدالصمد بن علی و ثانیاً تاریخ ساخت بقعه یعنی 707 ذکر شده و مسلم است که در سال مذکور شیخ نورالدین عبدالصمد رخت از جهان بربسته بوده است. اکثر مورخین نیز درگذشت شیخ را به سال 699 هجری قمری نوشته اند.
وضع کنونی مسجد
مسجد کنونی از شبستان هشت ضلعی گنبد داری که مشرف بر صحن است و چهار ایوان اصلی و نمازخانه ها و دهلیزهایی که اضلاع صحن را به یکدیگر می پیوندد تشکیل گردیده و مصالح بکار رفته در آن آجر و آهک و پوشش گچ می باشد.
مسجد دارای سه ورودی است یکی جنوبی و دو شمالی که ورودیهای شمالی هم سطح حیاط بوده ولی ورودی جنوبی دالان نسبتاً وسیعی است به طول 82/16 متر که با دوازده پله وسیع به سطح کوچه جنوبی می رسد و این اختلاف سطح موجب گردیده که بخش جنوبی مسجد در گودی قرار گیرد.
در کتیبه سردر جنوبی مسجد با حروف مینایی فیروزه رنگ بر متنی زرد روشن و مات (به طریقه متداول در عهد مغول) جملات زیر خوانده می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم، امر بعمارت المسجد فی المسجد المولی المعظم و الکرم خواجه زین الدنیا و الدین خلیفه بن حسین الماستری بمساعی الصدر المعظم شمس الدین محمد بن علی النطنزی فی سنته اربع و سبعائه.
در این کتاب علاوه بر بانی و ساعی و تاریخ ساخت جمله «امر بعمارات المسجد فی المسجد» خود روشنگر مراتب زیر است:
بنای مسجد در این مکان ابتدا به ساکن نبوده و بانی این زمین را به علت وجود جای کافی بدین امر اختصاص نداده است زیرا مجموعه مسجد کنونی به پیرامون مسجدی دیگر بنا گردیده است. گرچه وجود تنگناها و گنبد آجری عهد دیلمی خود مبین این امر است ولی ترتیب کار چنان داده شده که تمامی این بناها در ظاهر مجموعه واحدی را نشان می دهند.
ورودی جنوبی مسجد دارای طاق یا سردر نسبتاً مرتفعی است که علاوه بر ورودی، طرفین آن را دو طاقنمای تزئینی نیز فرار گرفته و کتیبه مورد اشاره به طور کمربندی بالای در ورودی و دو طاقنمای مذکور قرار گرفته است.
ستونهای دو طرف سردر که آجری است و بخشی از آن مورد مرمت قرار گرفته شامل دو طاقنمای تزئینی در متن نغول در دو طبقه است که در فاصله بین طاقنماهای زیر و رو سنگ نبشته ای نصب شده است. سنگ نبشته سمت چپ فرمان شاه عباس اول و سمت راست دستوری است از شاهزاده حسام السلطنه قاجار که متن هر یک عیناً درج می گردد.
1-فرمان شاه عباس
این سنگ که از مرمر سفید و نوشته آن به خط ثلث برجسته است به ابعاد 45×75 سانتیمتر و شامل 7 سطر است.
2-سنگ نبشته سمت راست سردر به ابعاد 28×31 سانتیمتر و به رنگ خاکستری و متن آن حاوی هفت بیت شعر است که خط نستعلیق برجسته کنده کاری شده به شرح زیر:
بعهد ناصر دین شهریار کز عدلش
ز جور پیل قوی ایمن است مور ضعیف
حسام سلطنت آن داوری که از کرمش
دعا به دولت می کنند و ضیع و شریف
چو میرزااسدالله را اجازت داد
بسرپرستی خلق ضعیف و زار و نحیف
بازدیاد دعاگویی و سلامت شاه
بخاص و عام رعیت روف کیست لطیف
وجوه ما حصل پاره دوز و صابونی
معاف کرد مسلم بصیغه تخفیف
به لعنت ابدی باد مبتلا هرکس
که منحرف شدوش رایی یا کند تحریف
بسال دو صد هشتاد و یک پس از یک الف
ز طبع سیما این قطعه یافت نظم و ردیف
سردر، دارای در چوبی منبت کاری است که به سوی پله کانها و راهروی وسیع پشت آن باز می شود و در اثر تماس با آفتاب و سایر عوامل جوی بیشتر نقوش منبت و خطوط آن محو یا ریختگی پیدا کرده است. آن چنانکه فقط بر دماغه در جمله های زیر به دشواری خوانده می شود:
«……بن یحیی النطنزی تقبل الله عمل استاد….. الاصفهانی فی رمضان سنه خمس و عشرین و ثمانمائه»
825 هجری قمری
راهرو و ورودی جنوبی از سطح کوچه پایین تر و با 10 پله به کف آن می رسند.
دالان ورودی جنوبی از طریق پله کانی از یک سو به بام و از سوی دیگر به اطاق پشت آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد و توسط راهروهای فرعی به شبستان بزرگ، شبستان نوساز احداثی بر خرابه های خانقاه، آرامگاه شیخ عبدالصمد، حیاط و حیاط خلوتی که در آن آبریزگاه ایجاد شده اتصال دارد.
صحن مسجد فضای مربع شکلی است به طول 06/14 متر که در چهارسوی آن چهار ایوان بزرگ شبستانهای بزرگ و کوچک و راهروهایی چندگانه بنا گردیده است.
در میان حیاط فضای گودی است که با هشت پله وسیع به کنار قنات آبی پایان می گیرد که نه تنها آب مورد نیاز ساکنین پیرامون مسجد را در سابق تأمین می نمود بلکه با وجود پیدایش و گسترش شبکه آب لوله کشی هنوز نیز آب این قنات جهت آشامیدن مورد استفاده قرار می گیرد.
ایوان جنوبی
این ایوان که عرض دهنه آن 50/6 و طول آن 14/4 متر است دارای سقفی مرتفع با طاق رومی پیش و پس به بلندی تقریبی 75/10 متر می باشد به دیوار جنوبی ایوان محرابی نمایان است که در طرفین این محراب دو ورودی شبستان بزرگ قرار دارد که فقط ورودی سمت راست مستقیماً به شبستان می پیوندد. لچکی ورودیها را حاشیه گل و بوته، گچ بری و کلمات محمد به خط کوفی به رنگ قهوه ای که به صورت نقشی درآمده فرا گرفته است.
در بالای محراب نقوش گل و بوته و در زیر آنکه لچکی های محراب است تکرار کلمه علی به خط کوفی و به دیوار محراب جمله انا مدینه العلم و علی بابها به رنگ قهوه ای در زمینه سفید گچ بری شده است.
در تعمیرات اساسی مسجد به ویژه ایوان جنوبی که در سالهای 1355 تا 1367 انجام گرفت با لایه برداری نمونه ای از پوشش گچی ایوان وجود پنج لایه پوشش گچ مشخص گردید. موضوع قابل توجه آنکه در لایه های زیرین این پوشش نوشته هایی به نظم و نثر با تاریخهای مختلف پیدا شد که در اثر مهارت استادکاران مسئول، اصالت آنها حفظ و اینک در معرض تماشای همگان قرار گرفته است. بیشتر این نوشته ها در کناره محراب و دیواره های آن به چشم می خورد.
بالای لچکی ورودی شبستان بزرگ کتیبه یا کمربندی به خط ثلث سفید در زمینه ای قهوه ای شامل آیه 25 سوره نور و چند آیه اول سوره دهر نوشته شده که نوشته های آن در اثر عوامل جوی تقریباً ناخوانا گردیده است. گیلویی گچی بالای این کتیبه کمربندی نمایانگر تقسیم مضاعف ایوان است و بخش بالایی گیلویی شامل مشبک های آجری و طاقنمایی با مقرنس گچی و دالانهایی که به وسیلة غلام گردشها به یکدیگر اتصال دارند و درگاههای جنبی با نرده هیا مشبک آجری، می باشد.
طرفین ایوان جنوبی راه دهلیزها در دو طبقه با نرده های مشبک آجری در جلوی آنها، فرا گرفته که دهلیز پایینی سمت جنوب شرقی شبستانهای فرعی این قسمت شده است.
ستونهای دو طرف ایوان را نغولهاییی هر یک در سه طبقه پوشانیده که بر ستون سمت چپ دو سنگ نبشته و ستون سمت راست یک سنگ نبشته در فاصله نغولها نصب گردیده که در آنها شرح رقابتی از موقوفات مسجد کنده کاری شده است.
گنبد آجری
همانگونه که اشاره شد در انتهای ایوان جنوبی دو ورودی تعبیه شده که ایوان را به شبستان پشت آن متصل می کند. از ظواهر امر چنین استنباط می گردد که این شبستان هشت ضلعی که گنبدی آجری بر آن استوار گردیده جزئی از مجموعه احداثی دوره ایلخانان مغول است. حال آنکه حقیقت امر چنین نبوده، و با توجه به چگونگی موقعیت مکانی شبستان این موضوع کاملاً آشکار می گردد. زیرا شبستان بر محور ایوانهای جنوبی و شمالی صحن واقع گردیده و فقط ورودی سمت راست شبستان (از ایوان جنوبی) در امتداد محور شبستان قرار گرفته است. با رجوع به نقشه موضوع کاملاً روشن می گردد. گرچه در مجموعه ناصری نسخه خطی و سفرنامه نظام الملک از محراب کاشی و کتیبه های گچ بری این شبستان یاد شده ولی اکنون جز منبری شش پله که با سنگ و سایر مصالح ساختمانی بنا شده و روی آن را پوششی از گچ فرا گرفته، اثری از تزئینات یاد شده در داخل شبستان به چشم نمی خورد زیرا محراب کاشی آن در اواخر دوره قاجاریه به سرقت رفته است.
آقای حاج محمدباقر مرتضوی امام جماعت مسجد از قول مرحوم صدرالعلما پدر همسر خود در مورد سرقت محراب کاشی واقع در محوطه گنبد دیلمی چنین اظهار می داشت:
در سفری اجلال الدوله شاهزاده قاجار هنگام عبور از نطنز از این مسجد بازدید نمود محراب کاشی مورد توجه او قرار گرفت و خیلی از آن تعریف کرد. پس از این بازدید به فاصله چند روز محراب مورد سرقت قرار گرفت. چون دزدان برای انجام سرقت منبر چوبی را که در ایوان شمالی قرار داشته به محوطه گنبد دیلمی برده بودند، خادم مسجد که آدم ساده ای بوده صبحگاه فقط متوجه جابجایی منبر شده و به خانه امام جماعت وقت رفته می گوید آقا دیشب منبر امام حسین (منبری که در ایوانم شمالی بوده) به زیارت منبر حضرت علی (منظور منبر گچی داخل گنبد دیلمی) رفته است. امام جماعت می گوید موضوع به این سادگی نیست برویم از مسجد بازدید کنیم به هنگام ورود به محوطه گنبد متوجه می گردند که محراب کاشی به سرقت رفته است.
پرفسور آندره گلدار باستان شناس شهیر فرانسوی در مورد این شبستان چنین اظهار نظر کرده است:
«از عجایب این بنا که تا به حال نظیرش ذرات ندیده ام این است که شبستان برروی محور صحن و ایوانهای شمالی و جنوبی واقع نگشته لکن فرضه که به شبستان راه دارد به امتداد محور باز می گردد.
در قسمت وسط دیوار عقب ایوان جنوبی قطعه بنایی نمایان است که برای اینکه از وجود آن قطعه دیوار ناجور و بدشکل نشود محراب دیگری در آن کنده اند.
در دو طرف این پیش آمدگی ناجور دو فرضه (درگاه ورودی) موجود است و محور شبستان با یکی از آن فرضه ها موافقت دارد.
از آنجا که علاقه و احترام معماران ایرانی به محور ساختمانی چه در قدیم و چه در حال حاضر مسلم است و نمی توان گفت که این انحراف محور از روی تفنن معماران پیدا شده پس باید گفت به جهتی از جهات که فعلاً ما را از آن اطلاعی نیست شبستان را متمایل به جانب غرب کرده اند مثلاً برای رعایت استقامت کوچه یا به علت وجود بناهایی که مانع کار بوده اند یا غیر اینها، به عبارت دیگر این طرز ساختمان را ما نتیجه اصلی و طرح عادی معماران ایرانی آن زمان نمی توانیم بدانیم بلکه باید گفت آن را در اثر شرورت و برای رفع اشکال به این صورت ساخته اند».
نظر گدار در مورد اینکه انحراف محور شبستان امری تفننی نبوده و در اثر ضرورت و برای رفع اشکال صورت گرفته بسیار جالب و ارزنده است. شاید کاوشهای بعدی که منجر به کشف حقیقت گردید با توجه به این نظریه بوده است. در سالهای اخیر مسئولین امور باستان شناسی در صدد تعمیر شبستان برمی آیند به هنگام تخریب گچ کاریهای شکاف برداشته بدنه شبستان با کتیبه ای آجری به خط کوفی در قسمت پای طاق ضلع شرقی مواجه می گردند که با وجود از بین رفتن بخش بزرگی از کتیبه باز جمله «تسع و ثمانین و تلاشمائه» 389 در آن تشخیص داده می شود. این کتیبه باارزش خود روشنگر مجهولاتی چند به شرح زیر می باشد:
1-این شبستان در اواخر قرن چهارم هجری بر همان محوری که امروزه مشاهده می گردد، بنا شده است.
2-بخشهای مختلف مسجد در اوایل قرن هشتم یعنی تقریباً 315 سال بعد در این محل بنا نهاده می شود. منتهی در عمل نقشه کار را چنان پیاده می نماید که شبستان قدیمی نیز جزو این مجموعه شده و با آن هماهنگی نسبی پیدا می کند منتهی با توجه به شرایط زمانی و مکانی محل، مسجد را بر محور جداگانه یا بنا می نمایند.
3-احتمال آن میرود که شبستان مورد بحث خود بنایی مفصل و مورد احترام از قبیل آرامگاه و به احتمال بیشتر مسجد بوده که به مرور زمان بخشی از آن ویران گردیده بوده است و بانیان مسجد بخش باقی مانده را به بنای مسجد متصل می نمایند.
4-در کتیبه کاشی سردر جنوبی مسجد به جمله «امر به عمارت المسجد فی المسجد» برخورد می کنیم که این جمله نیز گویا آن است که بخشهای گوناگون این مسجد در مسجد دیگری بنا نهاده شده است.
حال ببینیم عقیده سایر صاحب نظران در این باره چیست:
1-دونالدن ویلبر مولف کتاب معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانیان در مورد مجموعه مسجد جمعه نطنز چنین اظهار نظر نموده است:
مطالعه نقشه مسجد جامع نشان می دهد که وجود صحن یا بنایی در شمال مقبره شیخ عبدالصمد در تعیین محل مسجد موثر بوده است. ایوان غربی مفتاح به شمار می رود این ایوان از سه ایوان دیگر کوچکتر است و اگر به اندازه سایرل ایوانها بود محو ر صحن در امتداد محور بنای هشت ضلعی قرار می گرفت و دیوار خارجی آن لااقل دو متر بیشتر به سمت مغرب پیش می آمد. ظاهر برای این اندازه طبیعی و عادی جا وجود نداشته است.
بنابراین ساختمان متعلق به اوایل قرن چهاردهم میلادی (برابر اوایل قرن هشتم هجری قمری) در محلی آغاز شد که ظاهراً بنای هشت گوش و برج و ابنیه دیگر آنجا را اشغال کرده بود.
2-سازمان ملی حفاظت آثار باستانی – دفتر فنی استان اصفهان در گزارش خود تحت عنوان مسجد جامع نطنز – گنبد آجری چنین آورده است:چ
سال گذشته در باره گنبد آجری بزرگ (گنبد جنوبی) مسجد جامع نطنز به دو موضوع بسیار مهم که در اثر بررسیهای به دست آمده بود اشاره شد.
الف-این که گنبد در سال 389 هجری بنا شده است و قدیمی ترین گنبد تاریخ دار منطقه به شمار می آید.
ب-اینکه به احتمال زیاد گنبد دارای رواقی بوده است که اطراف آن گردش داشته و ساختمان گنبد و رواق به صورت منفرد بنا گشته.
بررسیهای سال جاری بیشتر در ارتباط با تحقیق فرضیه وجود رواق دور گنبد و ترکیب معماری آن بود. پدید آمدن این فرضیه ناشی از کشف آثاری از ساختمان پیوسته به بنای گنبد بود که در ضلع شمالی پابرجاست ترکیب ساختمان رواق علاوه بر ضلع شمالی در پهلوی شمال غربی مشخص شد.
فرضیه ما در باره ساختمان رواق و گنبد به شرح زیر است:
گنبد با رواقی در اطرافش به صورت منفرد در پایان قرن چهاردهم به وجود می آید.
رواق پشت دیوار قبلی (سمت قبله) به دلائلی ویران می گردد و در اثر مرور زمان معبر عام می شود.
با ویران شدن این بخش از رواق ساختمان گنبد در جبهه جنوبی دچار عدم تعادل می گردد.
بالا آمدن سطح گذر پشت گنبد در اثر ویران شدن رواق جنوبی و نفوذ آبهای سطحی و رطوبت، پایه های الف و ب را به سختی آسیب می رساند و مالاً به دنبال خود نیمه گنبد استوار بر پایه های الف – ب – ج – ط – را به پایین فرو می کشد. نیم گنبد و پایه های الف و ب توسط بانیان مسجد جامع در قرن هشتم هجری کاملاً بازسازی می شود دلیل روشن این موضوع تغییر نوع مصالح این ستونها (که از سنگ است) و معماری آن است در قیاس با سایر ستونهای اصلی برپادارنده گنبد و دیگر آنکه کتیبه آجری قرن چهارمی گنبد صرفاً در نیمه شمالی وجود دارد. و ساختمان نیمه بازسازی شده بخصوص در بخش کتیبه با درزی مشخص از نیمه اصلی جداست.
در ساختمان مسجد قرن هشتمی حفاظت از گنبد قرن چهارم تا آنجا که به طرح کلی لطمه ای وارد نسازد مد نظر سازندگان بوده است. با توجه به این اصل با اقدامات زیر، گنبد دیلمی در طرح مسجد جامع گنجانده می شود.
1-در بخش شمالی و شمال غربی رواق که در مجاورت راهرو ورودی مسجد قرار داشته ورودیهایی به حیاط و زیر گنبد تعبیه می شود.
2-روی ستونها و بدنه های اصلی رواق در بخشهای فوق به منظور هماهنگی با مجموعه مسجد جدید و نسبت به نیاز نماسازی می شود.
3-ساختمان رواق در جبهه شمال شرقی و شرقی به منظور ایجاد تقارن لازم در صحن مسجد جدید و احداث ایوان جنوبی صحن تخریب (و یا از بازسازی آن صرف نظر می شود).
4-به منظور ایجاد تقارن، محرابی در دل ستون «و» در امتداد محور تقارن صحن به وجود می آید و در دو طرف محراب دو ورودی متقارن، با دستکاری و نماسازی روی جرزهای اصلی، به داخل شبستان زیر گنبد تعبیه می شود.
5-دو پایه «الف» و «ب» و نیم و نیم گنبد فروریخته به طور کلی بازسازی می شود.
6-دو دهانه طرفین محراب جدید کاملاً بسته می شود.
7-بدنه داخلی گنبد شمشه سیم گل و ابزاربندی می شود با حفاریهایی که در ایوان جنوبی مسجد صورت گرفت وجود اثر دو ستون، تداوم رواق را در ضلع شرقی تایید نمود.
با مشخص شدن ادامه آجر فرش کف رواق در ضلع جنوب شرقی و کشف آثار پاکار لنگه طاقهای ساختمان رواق بر بندنههای خارجی ستوهای «ز» و «ط» ادامه ساختمان رواق در این جبهه نیز مسجل گردید.
بررسی های مربوط به تداوم ساختمان رواق در گذر جنوبی گنبد به علل شهری در این سال میسر نگردید.»
سقف این شبستان گنبدی است آجری یک پوشه مدور به محیط 26 متر که بر ساقه هشت ترک آن که به ارتفاع دو متر است، استوار گردیده.
ایوان شمالی که عرض دهنه آن 88/5 متر و بلندی آن از کف حیاط تا لب بام 75/10 متر است در حدود 62 سانتیمتر از ایوان جنوبی عرضی ناشی از اهمیت موقع آنها در طرح بنا می باشد.
در ساخت این ایوان نیز موضوع قرینه سازی رعایت شده است زیرا طرفین آن را در دو دهلیز سرپوشیده در دو طبقه فرا گرفته است. دهلیزهای بالایی که جلو آنها را نرده های مشبک آجری قرار گرفته به وسیله غلام گردشیهایی به یکدیگر اتصال دارند.
دیوار شمالی ایوان دارای دو طاقنما در دو طبقه با تزئینات مقرنس گچی و دو درگاه کوچک در طرفین آنها می باشد. تمام طاق این ایوان اصلی نیست زیرا در مدت زمانی قبل بخشی از آن فرو می ریزد. سپس قسمت فروریخته را به تقلید از طاق قبلی ساخته ولی تزئینات و نوشته های آن را نتوانسته اند در طاق منعکس نمایند. لذا امروز فقط در طرفین لبه هلالی طاق، بخشی از کتیبه های قدیمی را می توان ملاحظه نمود. این کتیبه که به خط ثلث سفید بر متن لاجوردی گچ بری شده است شامل قسمت اول آیه 18 سوره توبه تا «والیوم الاخر» سپس به علت ریختگی سقف دنباله کتیبه قطع و در بخش باقی مانده کتیبه در سمت دیگر لبه طاق جملات «مسجد…..الصدر…..الدنیا و الدین علی بن…..النطنزی سنه سبع و سبعمائه» (707) خوانده می شود که به احتمال زیاد قسمت ریخته شده کتیبه شامل بقیه ایه 18 و حتی ایه 19د سوره توبه بوده است.
با توجه به مفهوم آیه آیه می توان گفت که تاریخ 707 مربوط به تعمیر و نقشه اولیه ایوان می باشد. در زیرگیلویی حد فاصل طبقه اول و دوم داخل ایوان کتیبه دیگری به طور کمربندی در زمینه قهوه ای به خط ثلث سفید برروی گچ نقاشی کرده اند که بعدها زمینه قهوه ای در بیشتر قسمتها به لاجوردی تبدیل شده است. این کتیبه که به خط محمدرضا امامی اصفهانی، خطاط معروف عصر صفویه است شامل آیات 9 و 10 سوره جمعه مبنی بر لزوم اجابت دعوت برای نماز جمعه و آیه 114 سوره هود و دو حدیث از رسول خدا به شرح زیر است:
قال النبی صلی الله علیه و آله یا علی الائمه بعدی اثنی عشر اولهم انت و آخر هم القائم الذی یفتح الله علی یدیه مشارق الارض و مغاربها.
قال من کان القران حدیثه و المسجد بیته بنی الله له بیتا فی الجنه کتبه محمد رضا الامامی
در شرق و غرب ایوان شمالی شمالی دو درگاه است که بر بالای هر یک از آنها سه بیت شعر بر زمینه قهوه ای رنگ گچ بری شده است. بدنی مضمون:
درگاه شمالی
صفحه روح فزایی است، هر آن کس دیدش
دل ز کیفیت آن، صافی و نورانی شد
کرده گچ کاری این ایوان، غضنفر مهدی
آنکه توفیق حقش یاور و ارزانی شد
همتش کرد سفید از ره اخلاص چنان
که نجاتش دو جهان، رحمت سبحانی شد
درگاه غربی:
تا از ابر کف دستش گهر فیض چکید
قدر و قیمت ز در و گوهر عمانی شد
فکرت و ذهن امامی پی سال تاریخ
چون گدایان بدر موسی عمران شد
پنج پنجه بفکند از ید بیضا و بگفت
روسفیدی وی از مهدی کاشانی شد
که با توجه به اشعار فوق معلوم می شود فردی به نام غضنفر مهدی کاشانی به سال 1139 هجری قمری سفید کاری ایوان را تجدید نموده است البته کتیبة قرانی به خط محمدرضا امامی مربوط به دورة صفویه است که آن نیز روی گچ نوشته شده.
از درگاه شرقی به ایوانی کوچک و از آنجا به ایوانی بزرگتر که از یک طرف با حیاط و از سوی دیگر به راهرو ورودی شرقی اتصال دارد، وارد می شود. کف این دو ایوان تخته پوش است. کف ایوان شمالی به سال 1326 هجری شمسی به کوشش حاج سید نعمت الله مرتضوی امام جماعت وقت مسجد با کاشیهای ساخت کارخانه حسن امامی (که بعد از پیچ انتهای راسته بازار قرار داشت) مفروش گردید. نوشته های کاشی کف به خط آقای قربانعلی کریم پور نیز از این کاشی کاری حکایت می کند متن نوشته ها چنین است:
ساعی و بانی کاشی کاری این مسجد حضرت آقای حاج سید نعمت الله مرتضوی امام جماعت نطنز رقم کریم پورنطنزی 1326 ش. 1366 ق.
سطح خارجی ستونهای طرفین ایوان را دو نغول به عرض 45 سانتیمتر پوشانیده است.
در ورودی شمالی
در غرب ایوان شمالی دهلیزی است که راهرو ورودی شمالی مسجد به حساب می آید و از طریق درگاهی به ایوان شمالی اتصال دارد. در غرب دهلیز دو ایوان کوچک قرار دارد که در حدود 55 سانتیمتر از سطح راهرو و بلندتر و کف آنها با تخته مفروش است. این راهرو دارای در چوبی منبت کاری است که کتیبه های قابهای بالای لنگه های در، حاوی صلوات کبیر به خط ثلث برجسته می باشد.
در کتیبه قابهای پایینی در نیز که به خط ثلث برجسته است جمله های زیر خوانده می شود:
«وقف کرد استاد علاءالدین بن استاد حسین نجار نطنزی بسعی و عما خود در این رامع چهار حبه از جمله سی و شش حبه عصار خانه واقعه در جنب چهار سوق جنب بلده مزبوره بر مسجد جامع بلده که اجاره آن صرف روشنایی مسجد…»
با توجه به نوشته های در معلوم می گردد که این در را علاءالدین فرزند استاد حسین نجار نطنزی وقف این مسجد نموده. به سال 972 ساخت آن پایان گرفته و در چهل سال بعد یعنی سال 1012 در این مکان نصب گردیده است.
ایوان شرقی
این ایوان که به عرض دهنه 28/5 و طول 12/11 متر است گرچه از نظر طول از سه ایوان دیگر بزرگتر است ولی فاقد تزئینات گچ بر ی و خطوط است. طرفین ایوان هر یک دارای دو درگاه می باشد که درگاههای سمت جنوب دو طبقه و طبقه زیرین آن با مشبک های گچی مسدود شده است.
درگاههای سمت شمال نیز دو طبقه بوده که پایین آن به راهرو شرقی اتصال دارد. در کناره این ورودی، یک بخاری دیواری با نقوش گچ بری زیبا به چشم می خورد. سطح خارجی ستونهای طرفین این ایوان دارای دو نغول دو طبقه است. در این ایوان نیز قرینه سازی رعایت گردیده است.
شبستان جنوب شرقی
در جنوب شرقی حیاط، فضای ما بین ایوانهای جنوبی و شرقی را شبستانی دوطبقه فرا گرفته است. شبستان تحتانی به ابعاد تقریبی 9×5/9 متر دارای دو پنجره مشبک گچی به ایوان جنوبی و دو پنجره مشبک گچی به ایوان شرقی و یکی به سمت حیاط می باشد.
کفش کن که در داخل شبستان قرار دارد با نرده چوبی محصور شده است.
سقف شبستان بر شش ستون چهارگوش به قطر متوسط 28/4 متر و دو نیم ستون استوار گردیده است. کف آن تخته پوش بوده که روی آن با زیلوهای نذری مفروش کرده اند.
دیوارها و سقف این شبستان با ارتفاعی در حدود دو متر دارای اندود گچی است.
در کناره سمت ر است ورودی این شبستان هشت پله قرار دارد که به طبقه دوم یا شبستان رویی که شامل دو قسمت می باشد منتهی می گردد. سقف و دیواره های این قسمت فاقد پوشش گچی است.
ایوان غربی
عرض دهنه ایوان غربی مانند ایوان شرقی 28/5 متر است ولی طول آن 78/4 متر می باشد که از سایر ایوانها کمتر است. علت آن مفتاح بودن این ایوان است زیرا اگر به اندازه سایر ایوانها بود محور صحن در امتداد محور بنای هشت ضلعی (شبستان جنوبی گنبددار) قرار می گرفت و دیوار خارجی آن لااقل در حدود دو متر بیشتر به سمت مغرب پیش می آمد. این ایوان نیز دارای پوشش گچی و فاقد نوشته و تزئینات است به دیوار غربی ایوان نزدیک سقف درگاهی ساخته شده است.
طرفین سطوح خارجی ستونهای ایوان دارای دو نغول در دو طبقه است. در طرفین این ایوان نیز به منظور قرینه سازی دو دهلیز در دو طبقه ساخته شده که یکی به راهرو ورودی جنوبی و دیگری به صفه های کناره راهرو و ورودی شمالی اتصال دارد.
شبستان جدید الاحداث
در پشت سردر خانقاه خرابه ای بود که به سال 1375 هجری قمری به پیشنهاد امام جماعت وقت و کمکهای مردم خیر و سازمانهای باستان شناسی و اوقاف و سرپرستی استاد معارفی معمار باستان شناس و استاد حسین زواره ای تبدیل به شبستانی گردید. ساختمان آن در عرض چهار سال به پایان رسید. در ضمن به پیشنهاد امام جماعت مذکور طایفه عبدالکریم قطعه زمینی را که محل وضوخانه است وقف بر مسجد نموده و باستان شناسی در آن وضوخانه ای احداث نمود.
این شبستان دارای شش ستون هشت گوش به قطر 32/3 و دو ستون چهارگوش در دو ردیف و دو ستون هشت گوش در یک ردیف می باشد که مجموعاً 19 گنبد آجری بر روی آن استوار گردیده است. فاصله دو ستون چهارگوش را مسدود و به صورت محرابی درآورده اند که در نتیجه طرفین آن به صورت راهرو ورودی ایکه به قسمت سردر خانقاه باز می شود درآمده است. با توجه به این که شبستان را بر محور محوطه سردر خانقاه بنا کرده اند و محور سردر نیز نسبت به قبله انحراف دارد قبله این شبستان درست نبوده و کمی به سمت غرب متمایل است. دیوار و سقف و ستونهای این شبستان از آجر ولی سطح دیوارها و ستونها دارای پوششی از سیمان آب ساب به ارتفاع 110 سانتیمتر می باشد. دیوار غربی دارای پنج پنجره آهنی و سه خواجه نشین و سقف دارای دو روزنه است.
علاوه بر ورودی از راهرو جنوبی مسجد که از مقابل در آرامگاه شیخ عبدالصمد می گذرد ورودی دیگری در سمت سردر خانقاه قرار دارد که با چهار پله به ایوانی هشت گوش وارد و از آنجا با دو راهرو جانبی به شبستان متصل می گردد. در سمت شمال غربی شبستان نیز در سومی است که با سه پله به کوچه مجاور منتهی می گردد. کف شبستان پوشش موزاییک دارد.
آرامگاه شیخ نورالدین عبد الصمد
در سمت غرب دهلیز ورودی جنوبی در چوبی نوسازی به چشم می خورد که حدفاصل راهرو و شبستان نوسازی است که بر خرابه های پشت سر در خانقاه بنا گردیده است. پس از ورود به شبستان مذکور در سمت چپ در چوبی مشبکی است که در پشت آن آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد نطنزی عارف بلند پایه قرن هفتم هجری قرار دارد.
آرامگاه شیخ مکانی مربع شکل به اضلاع 90/5 متر با چهار طاقچه عمیق مستطیلی با عرض 14/2 و عمق 68/0 متر در چهار سمت بر محور بنا و طاقچه های کم عمق کوتاه مستطیلی در مجاورت زاویاست.
قسمت پایین دیوار را ازاره ای از کاشی به ارتفاع حدود 5/1 متر پوشانیده بوده که به مرور مورد دستبرد قرار گرفته است. اکنون جز تعدادی کاشی ساده چیز دیگری به جای نمانده است.
با توجه به شکل جای کاشیهای معلوم می گردد که آنها ستاره ای شکل بوده و به گفته پروفسور گدار ازاره دیوارهای مقبره پوششی از کاشی ستاره شکل با تلاءلو فلزی داشته که یک در میان کاشی فیروزه فام ساده در آن به کار برده بوده اند.
دونالدن ویلبر که به سال 1935 از این مجموعه بازدید به عمل آورده در کتاب خود از آرامگاه شیخ عبدالصمد بدین گونه یاد کرده است:
«جهت محوری محراب مقبره شیخ عبدالصمد تقریباً ده درجه با محراب مسجد اختلاف دارد. طرح آن چهار طاقچه عمیق مستطیلی بر محور بنا و طاقچه های کم عمق کوتاه مستطیلی در محاورت زاویه های گوشه ای نشان می دهد.
قسمت پایین دیوار، بالای از اره تا کتیبه دور تا دور که از گچ حکاکی شده و حاوی تاریخ 707 (هـ . ق) 1307 میلادی است، با گچ سفید پوشیده شده است. در هشت گوشه طاقچه های عمیق نیم ستونهای آجری و باریکه هایی از سفال قالب گیری شده وجود دارد. در بالای حاشیه کتیبه، گنبد مقرنسکاری شده فوق العاده، برروی هشت نقطه اصلی، بالای نیم ستونهای زوایا ساخته شده و از هشت پنجره روشنایی می گیرد.
در سمت خارجی مربع، دیوارهای پایین اطاق در زیر سطح حاشیه هشت گوش می شود و در بالای سرپنجره ها فرو رفتگی وجود دارد که هشت گوش کوچکتریذ تشکیل می دهد. بر بالای بنا گنبد چادر شکل هشت ضلعی که زمانی
با آجر لعابی پوشیده بود، قرار دارد. احتمال می رود که کلیه قسمت فوقانی مقبره در زمانی که تزئینات داخلی انجام گرفته ساخته شده باشد.
در باره بعضی از عناصر تزئینی داخلی که از بین رفته نمی توان حدسیاتی زد.
در ناحیه ازاره اطاق چند کاشی صلیبی آبی در جای خود باقی مانده است یقین است که ازاره مزبور زمانی از کاشیهای صلیبی و کاشیهای جلادار ستاره ای تشکیل یافته بود و چند کاشی ستاره ای حاوی تاریخ 707 هجری قمری در مجموعه های عمومی و خصوصی ممکن است متعلق به این بنا باشد.»
بیشتر کاشی های ازاره دیواره های بقعه در سال 1294 هجری قمری نیز که حسین خان تحصیلدار اصفهانی (از نویسندگان مجموعه ناصری) از بقعه بازدید نمود مورد دستبرد واقع شده بود زیرا متن نوشته او در این مورد چنین است:
«بقعه خود مرحوم شیخ عبدالصمد در دالان مسجد پهلوی منار است آجرهای کاشی زیاد داشت که اغلب آن را برده اند.»
بدنهئ دیوارها از کاشیهای ازاره به بالا دارای پوشش گچی است و این پوشش مقرنسهای سقف را نیز فرا گرفته است.
گنبدی مقرنس بر سقف آرامگاه استوار گردیده که در قاعده آن کتیبه ای گچی به خط ثلث برجسته در زمینه نقوش ریز و درشت گچ بری شده بس زیبا، به چشم می خورد.
این کتیبه شامل آخر آیه 167-آیه 168 و بخش اول آیه 169 سوره آل عمراه و جملات: هذه القبه المشرقیه مزار الشیخ الربانی نورالمله و الدین عبدالصمد ابن علی الاصفهانی المقیم بنطنز، امر ببنائها الصاحب الاعظم، زین الدنیا و الدین خلیقه الماستری فی سبع و سبع مائه» (707) می باشد.
به دیوار جنوبی بقعه محازی ضریح چوبی محرابی از کاشی بوده که فعلاً اثری از آن بجای نمانده است. به گفته پروفسور گدار از آثار بند و بستی که بر روی دیوار باقی است می توان آن را نظیر محرابهای امامزاده یحیی ورامین و علی بن جعفر قم و مسجد میدان کاشان دانست.
دوناتلدن ویلبر در کتاب خود از این محراب چنین یاد کرده است:
«اتنینگهاوزن» شرحی در باره قسمتی از یک محراب کاشی، که اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت محفوظ است به چاپ رسانیده است این قطعه از طاق نوک تیز و سه گوشه فوقانی و سه گوشه جناحی طاق تشکیل یافته و دفاتر موزه اشعار می دارند که از نطنز آمده است اگر عرض این قطعه با عنصر مشابه در محراب معروف کاشان مقایسه در محراب معروف کاشان مقایسه شود و اگر عناصر دیگر هر دو محراب به همان تناسب و ارتباط نسبی با یکدیگر باشند، می توان نتیجه گرفت که عرض محرابی که این قطعه به آن تعلق داشته یا 40/1 متر (اگر حاشیه خارجی از دو ردیف کاشی تشکیل شده بود) و یا 20/1 متر (اگر حاشیه خارجی فقط یک ردیف کاشی داشته) بوده است.
دیوار محراب مقبره فرورفتگی گچی دارد به عرض 30/1 متر که زمانی محرابی آن را اشغال کرده بوده است. کاشیهای حاشیه، که شامل کاشی حاوی تاریخ 707 در موزه متروپولیتن می باشد ممکن است قسمتی از همان محراب را تشکیل می داده است.»
دکتر بهرانی در کتاب صنایع ایران از محراب آرامگاه شیخ عبدالصمد چنین یاد کرده است:
«محراب بزرگ و برجسته مقبره شیخ عبدالصمد و کاشی های گرانبهای قدیمی ازاره های بقعه که دارای تاریخ 707 هجری و در نوع بسیار عالی و ممتاز می باشد در او.اخر قرن گذشته به سرقت رفته و در تهران به فروش رسیده است. در حال حاضر این محراب و کاشیها از نفایس موزه ویکتوریا و آلبرت لندن به شمار می رود.
حسین فرزند محمدابراهیم خان اصفهانی مشهور به تحصیلدار از نویسندگان مجموعه ناصری (بخش جغرافیای اصفهان و نطنز) که به سال 1294 هجری قمری از بقعه شیخ عبدالصمد بازدید نموده ضمن اشاره به ربوده شدن بیشتر کاشیهای ازاره آرامگاه، از محراب کاشی و کاشیهای آن به شرح زیر یاد نموده است:
«چیزی که باقی مانده است محرابی در آن بقعه است که هرگاه یکی از آجرهای آن گیر بیاید در اصفهان بیست تومان متجاوز می خرند.»
با توجه به نوشته های تحصیلدار اصفهانی معلوم می گردد که به هنگام بازدید نامبرده کاشی آرامگاه هنوز در جای خود قرار داشته است.
در سفرنامه عبدالوهاب خان نظام الملک به قیم منشی او به تاریخ 1316 هجری قمری به ربوده شدن کاشی های محراب مسجد واقع در شبستان گنبددار دوره دیلمی اشاره شده ولی از محراب آرامگاه شیخ عبدالصمد سخنی به میان نیامده است. شاید بتوان گفت که این اشاره نکردن خود دلیلی بر قرارداشتن محراب کاشی در جای خود بوده است.
«از نکات فنی قابل توجه این آرامگاه که به سال 707 هجری قمری پایان گرفته است متوازی نبودن محور اصلی بقعه (که همان محور محراب ربوده شده باشد) با محور مسجد است که در حدود ده درجه انحراف دارد. و به گفته پروفسور گدار، این انحراف به قدری است که نمی توان آن را منسوب به اشتباه طرح ریزی دانست از آنجا که هیچ سبب مادی نمی توان بر ای وقوع این انحراف غیرطبیعی یافت باید تصور کنیم که قبله شناسی در آغاز ساختمان مسجد با قبله شناسی در موقع بنای مقبره متفاوت بوده است. به علاوه برای دخول به مقبره مذکور باید از مدخلی کج و معوج و تنگ گذشت. بدیهی است اگر قبل از بنای هر دو ساختمان (مسجد و بقعه) نقشه جامعی در کار می بود و هرگز چنین معبری نمی ساختند و چون این معبر ناشایسته به طور بی تناسبی در دهلیز مسجد باز می شود مسلم است بنای مسجد اقدم است و مقبره را بر آن افزوده اند و شاید وفات شیخ عبدالصمد در طی اشتغال به ساختمان مسجد واقع شده باشد.»
در مقابل جای محراب کاشی ربوده شده ضریح چوبی مشبک نسبتاً بلندی قبر شیخ عبدالصمد را احاطه کرده که بر پیشانی جبهه شمالی آن کتیبه ای به شرح زیر درج گردیده است:
«عمل استاد حسین بن استاد اسمعیل سرشکی النطنزی فی تاریخ سنه اربع و ستین و الف سنه 1064 کتبه عبدالطیف»
روی قبر برجسته را پوششی از کاشی های خشتی فراگرفته که تعدادی از آن ریختگی پیدا کرده است بر لوح سنگی نصب شده در سمت بالای قبر به خط نستعلیق برجسته کنده کاری شده است.
طاقنمای کوچک محراب مانندی در غرب آرامگاه مشاهده می شود که در متن کاشی نصب شده در بالای آن جمله «جناب اجل اقای صدیق اکرم 1342» خوانده می شود.
گنبدبقعه متشکل از سه کثیر الاضلاع استوار بر یکدیگر و هرمی هشت ترک در انتهای آن است. نخستین کثیرالاضلاع که محیط آن 29/31 متر و ارتفاع آن به علت اختلاف سطح بامهای اطراف از 80/1 متر تجاوز نمی کند دارای اضلاعی به اندازه های مختلف از 25/2 تا 30/5 متر است.
دومین کثیرالاضلاع که با 10 تا 20 سانتیمتر عقب نشینی بر کثیرالاضلاع نخستین بنا شده و به صورت هشت ضلعی به ارتفاع 4 و محیط 60/26 متر است، هر ضلع آن را نورگیری مشبک با طاق رومی کوچک در متن نغولی فرا گرفته است.
کثیرالاضلاع سوم که 8 ضلعی و به فاصله پاگردی به عرض 80 سانتیمتر آغاز می گردد دارای ازاذره ای است آجری به ارتفاع 60 سانتیمتر و سپس مربع هایی به اضلاع 40/2 متر با پوششی از اجر مخلوط با کاشی معقلی در نقوش مختلف که هشت ترک گنبد برروی آن قرار گرفته است.
بخش هرمی شکل گنبد به ارتفاع تقریبی 5/5 متر و دارای پوششی از کاشی با نقش و طرحهای گوناگون است.
در داخل تزئینات کاشی کاری یکی از ترکهای بخش هرمی شکل این شعر به چشم می خورد:
ساخت این اسپر به توفیق خدا شیخ اسمعیل کلب مرتضی
و در کتیبه دیگری عمل ابراهیم بن اسمعیل بنا اصفهانی
که با توجه به مضمون مصرع دوم می توان گفت که این گنبد از بناهای زمان صفویه است.
خانقاه شیخ عبدالصمد
زیباترین بخش مجموعه مسجد را سردری با پوشش کاشی دارای نقوش و طرحهای گوناگون به نام سردر خانقاه تشکیل می دهد و چنین به نظر می رسد که پس از ساختن مسجد به سال 704 و بقعه شیخ عبدالصمد به سال 707 کار بنایی را ادامه داده و به ساختن خانقاهی پرداخته اند که متاسفانه جز درگاه یا سردری که به ساختمان مسجد اتصال دارد اثر دیگری از آن به جای نمانده است. این سردر از آجر ساده ساخته شده و در بعضی قسمتها کاشی با لعاب فیروزه و لاجورد به کار برده اند و نمونه زیبایی از بناهای کبودرنگ دوره مغولی است کتیبه بزرگی به عرض 45 سانتیمتر به خط ریحان دارد که به طور برجسته بر متن کاشیهای فیروزه ای به دور درگاه می گردد.
بخش پایانی کتیبه به مرور زمان ریختگی پیدا کرده بود و بعد از کلمه سنه فقط سر ]سـ[ دیده می شود ولی در تعمیرات چند سال قبل این کتیبه نیز مرمت و اکنون سنه سته و عشر و سبعمائه (716) در آن خوانده می شود.
با توجه بهن متن کتیبه سردر معلوم می گردد که بانی مسجد و خانقاه فرزند حسین فرزند علی ماستری و مباشر هر دو ساختمان نیز شمس الدین محمد فرزند علی نطنزی بوده است.
دونالدن ویلبر که به سال 1935 میلادی (1314 شمسی) یعنی قبل از مرمت اساسی سردر از آن بازدید نموده در کتاب خود چنین آورده است:
سردر ورودی خانقاه خوب مانده ولی طاق آن افتاده و درگاه اصلی از بین رفته و پایه نمای آن آسیب دیده است از کتیبه انتهای نما که حاوی تاریخ بوده فقط یک حرف باقی مانده و آن حرف «س» است و می توان تصور کرد که این تاریخ 716 یا 717 بوده است زیرا شانزده و هفده در زبان عربی هر دو با حرف «س» شروع می شوند.
در کنار کتیبه سردر، کتیبه دیگری به عرض 40 سانتیمتر به خط کوفی زاویه دار برجسته به رنگ فیروزه ای بر زمینه سورمه ای به دور درگاه که مضمون آن تکرار لااله الا الله محمداً رسول الله و علی ولی الله است به فاصله تقریبی پنج سانتیمتر از کتیبه اخیرالذکر که طاقنمائی در سه طبقه قرار دارد، کتیبه دیگری به همان مضمون تعبیه شده که در بالای لچکی سردر به کتیبه قبلی متصل می گردد.
فاصله شش طاقنمای تزئینی ستونهای طرفین سردر محصور بینه دو کتیبه خط کوفی متضمن شهادتین را هر طرف دو لوح مرمرین سفید مربع شکل 50 سانتیمتری پر کرده است متن سه لوحه صلوات چهارده معصوم و لوحه زیرین سمت چپ بدین مضمون است:
وقف ذالک خواجه نجم الدین محمود ابن عماد فی سنه 912 عمل استاد حسین خراسانی. کتبه الفقر اسدالله الحسینی
دیوار شمالی فضای داخلی سردر را مشبکی آجری فرا گرفته بود که در تعمیرات چند سال قبل خراب و به جای آن دری چوبی دو لنگه ای نصب گردید که در زمینه کاشی سبز رنگ نصب شده بر بالای در چوبی جمله تعمیر سال 1348 به چشم می خورد.
بالای این در را کتیبه ای کمربندی حاوی آیات 37 و 38 سوره نور (سوره 24) به خط ثلث برجسته در متن کاشی کاری های دارای نقش شش و تکه سلی دار پوشانیده است.
در طرفین فضای داخلی سر در دو صفحه کوچک یا طاقنمای قرینه یکدیگر قرار دارد کتیبه داخل آنها به خط کوفی فیروزه ای و متضمن سوره اخلاص است که به جمله صدق الله العظیم و صدق رسوله الکریم پایان می گیرد.
در کاشی کاری های صفه ها و اطراف آنها طرح و نقوش زیر به کار رفته است:
1-داخل صفحه ها بخش زیر کتیبه سوره اخلاص نقش شش و طبل گردان.
2-بخش بالای نقش شش و شمسه و بالای آن نقش معقلی ساده.
3-ستونهای تیرک مانند طرفین صفه ها نقش شش و دو لنگه چاک دار.
4-پشت بغل ها یا لچکی ها نقش شش و تکه.
5-ستون جانبی صفحه ها نقش شش و سلی
ضمناً حد فاصل کاشی کاری های دیوارهای فضای داخلی سردر و مقرنس های سقف را